روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر
ماکه داده ایم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیادببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
بخشی از وصیت نامه شهیدی که در قبر خندید (شهیدرضا حقیقی ) گلزار شهدا اهواز
برای خواندن بخش هایی از وصیت نامه شهدا به ادامه مطلب مراجعه کنید.
|
1-**دومين وصيت نامه شهيد همت:
2-شهید خرازی -
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم كلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
- اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انكار خداست.
- اگر برای خدا جنگ میكنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش كنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر كار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشكلات است كه انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه كه میكشیم و هر چه كه بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
- همه ما مكلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
- همواره سعیمان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یك الگو در نظر داشته باشیم كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم كه با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
وصیتنامه اول:
... از مردم میخواهم كه پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم كه آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا میخواهم كه ادامهدهنده راه آنها باشم. آنهایی كه با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم كه در مقابل آن افرادی كه نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی كنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
وصیت نامه دوم :
استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... میدانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیادهروی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید.
و السلام
حسین خرازی -
والفجر4 | 1362/07/27 | |
قدس1 | 1364/03/24 | |
والفجر9 | 1364/12/05 | مسئول اطلاعات عملیات تیپ ویژه |
رمضان | 1361/04/23 | |
والفجر مقدماتی | 1361/11/17 | |
والفجر8 | 1364/11/20 | فرماندهی تیپ گردان پیاده لشگرویژه قدس گیلان |
تپه های مدن | 1360/2/25 | |
فتح المبین | 1361/01/02 | |
قدس2 | 1364/04/04 | |
کربلای2 | 1365/06/09 | قائم مقام لشگرقدس گيلان |
کربلای4 | 1365/10/03 | قائم مقام لشگرقدس گيلان |
نصر4 | 1366/03/31 | طراح عمليات ومسئول اطلاعات-عمليات لشگر۲۵کربلا |
والفجر1 | 1362/01/21 | |
والفجر2 | 1362/04/29 | |
بیت المقدس | 1361/02/10 | رزمنده |
محرم | 1361/08/10 | فرماندهي گردان كميل |
والفجر10 | 1366/12/24 | فرمانده لشگرقدس گيلان |
4-وصیت نامه شهید باکری:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا الله، یا محمّد ،یا علی یا فاطمه زهرا یا حسن یا حسین
یا علی یا محمّد یا جعفر یا موسی یا علی یا محمّد یا علی
یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله!
و شما ای پیروان صادق شهیدان.
خدایا!
چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی كه سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است كه نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.
یا رب! العفو .
خدایا! نمیرم در حالی كه از ما راضی نباشی.
ای وای كه سیه روی خواهم بود.
خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی!
هیهات كه نفهمیدم!
یا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذّت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربّش! ولی چه كنم كه تهیدستم. خدایا! تو قبولم كن!
سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم و ستم ،عصر كفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش.
عزیزانم
اگر شبانه روز شكرگزار خدا باشیم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز كم است. آگاه باشیم كه سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه های درونی و دنیا فریبی را شناخته و بر حذر باشیم كه صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست.
ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛
بایستی محتوای فرامین امام را درك و عمل نماییم تا بلكه قدری از تكلیف خود را شكرگزاری به جا آورده باشیم.
وصیت به مادرم و خواهران و برادران و اهل فامیل؛ بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل كنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلّد امام باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید كه راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید كه سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل (ع) برای اسلام به بار آیند. از همه كسانی كه از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار، بیامرزد.
خدایا
ساعت حدود 3 بامداد شب جمعه 2/1/64 پاسگاه شهید اسودی (ترابه) می باشد که این مطالب را بر روی کاغذ می آورم .آری ،ای برادران و خواهران و ای عزیزان که دوست دارید جبهه ومظلومیت فرزندان جبهه را بشناسید.پس دقت در مطالب زیر نمائید وخودتان قضاوت کنید ،من این جملات را موقعی می نویسم که گلوله های آتشین دشمن تمام نقاط پاسگاه ترابه را سوراخ می کند و عزیزان شما در اتاقهای پاسگاه چاره ای جز انتظار ندارند .آری انتظار اینکه گلوله در کجافرود می آید و چه کسی از این جمع به پرواز درمی آید.عجب صحنه هایی است که قلم از نگارش وترسیم آن عاجز است.به هر گوشه ای که نگاه می کنی ،بچه ها زانو بغل کردند و به همدیگر نگاه می کنند . در یک اتاق دیگر مجروحین برروی تخت افتاده اند و منتظر سرنوشت هستند و درد و جراحت ناشی از مجروحیت به خود می پیچند و ناله می زنند و دشمن نیز ازیک لحظه گلوله باران دست بردار نیست و الان حدود دو ساعت پی درپی پاسگاه را زیر ضربات سنگین گلوله های توپ خود گرفته است در یک سنگری گلوله فرودآمد ودو نفررا به هوا پرتاب کرد.ای برادران و خواهران و دوستان عزیز اگردر صحرای کربلا یاران امام حسین (ع) یکی یکی به خون خود غلتان شدند ،اینجا نیز در این ساعت از روز جلِوه ای از کربلابوجود آمده است که برادران در انتظار شهادت خود هستند و چه مظلومیتی بالاتر از این که در عمق خاک دشمن در میان امواج انفجارهای گلوله ها در یک محیط خونین و مقدس انسان فقط و فقط منتظر مرگ باشد ،اما یک چیز است که در تاریکی شب همه را امید و قوت می داد و تنها صدایی که از حلقوم این برادران مظلوم در میان غرش صدای انفجارها به گوش انسان می رسد
نام یا زهرا(س) و یا حسین و یا مهدی بود که آرامش وجود انسان را فرامی گرفت .نمی دانم با این اوضاع آیا عمر اجازه می دهد که جملاتم رابه آخر برسانم،خدا می داند . به هر حال تاریکی شب کم کم قصد دارد سیاهی شب خود را به سپیده بسپارد و سپیده روشنایی روزش را به عالمیان بنمایاند. گلوله باران که آخر ساعت 3 بامداد شروع شد و با همهی غمی که برپاسگاه حکم فرما بود ،ولی عید زیبایی برایمان بود ،چرا که
انسان را متوجه خدا میگرداند .خدایا خودت می دانی که ما به جز تو یار و یاوری نداریم و اگر می بینی که همه با ما دشمنند ،به خاطر این است که تکیه بر تو کردیم و نبردمان بخاطر اجرای حدود توست . پس ای خدای قادر تو ما رایار و یاور باش و یک لحظه ما را به خود وامگذارکه با نصرت تو صددرصد پیروزیم . بارها گفتیم و اینک نیز می گوییم ،اگر تمام دشمنان اسلام در این لحظه جمع گردند و همه گلوله های آتشین خود را بر سر ما درپاسگاه ترابه فرو یزند ما باز فریاد می زنیم که ما پیروزیم چون بر حق هستیم و حق شکست ناپذیر است و همه می دانیم نصرت و پیروزی از آن بندگان خداست وبا چنین عقیده و ایمان رزمندگان مستقر در پاسگاه ترابه ،شب را در دومین روز بهار1364 به صبح رسانیده اند و خدایا از تو عاجزانه می خواهیم ترا به مظلومیت امام حسین (ع) به قلبهای ما اطمینان و آرامش عطا بفرما تا بتوانیم در این جهاد مقدس ثابت قدم و استوار و صابر باشیم و ما را بر دشمنان اسلام خصوصاً دشمنان درونی پیروز بگردان. بارالها در این لحظاتی که مرگ را جلوی چشمم می بینم در این پاسگاه ترابه تو را به حق مظلومیت علی (ع) قسمت می دهم که تمامی گناهان مرابیامرز خانواده ام و دوستان مرا هر کجا هستند از همه بلیات و لغزشها حفظ بگردان و امام امت انقلاب اسلامی را به حق پهلوی شکسته زهرا(س) طول عمر عطا فرموده و او را پیش امام زمان روسفید بگردان . خدایا ، شهدای انقلاب وشهدای جنگ تحمیلی به ویژه شهدای مظلوم عملیات بدر وشهدای که امشب در این پاسگاه ترابه به خون خود غلتیدند با شهدای کربلا محشور گردان . آمین یا رب العالمین .
7-وصیت نامه شهید محمدرضا حقیقی، وصیتی از سر اخلاص و تعهد.